به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» از مشهد مقدس، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیه همدانیهای مشهد، اظهار کرد: امام حسین(ع) فرمودند: از سوی خداوند فقط برای آگاهی، معرفت و هدایت مردم و برای اینکه این چند روز عمر روشی را انتخاب کنند که سعادت دنیا و آخرتشان تأمین شود صد و چهارده کتاب از جانب پروردگار بر انبیاء نازل شد؛ البته همۀ پیغمبران نیاز به کتاب نداشتند، به یک پیغمبر اولوالعزم یا به یک نبی مرسل کتاب نازل میشد و پیغمبرانی که در این فاصله بودند مکلف بودند مردم را به معارف همان کتاب دعوت کنند.
شهوت آزاد و خواسته های نامعقول مانع حرکت مردم به سوی پروردگار است
وی ادامه داد: همه مردم به دعوت کتابهای الهی و انبیا گوش ندادند، علتش هم این بود که دنبال شهوت آزاد و خواستههای نامعقول بودند و این دو مسئله مانع بود از اینکه اکثر مردم مطیع کتابهای الهی باشند. در دنیای روزگار ما هم مانع مردم از حرکت به سوی پروردگار همین دو مورد است؛ اول اینکه علاقه به شهوت جنسی آزاد دارند که به قول قرآن مجید نمیخواهند در برابر شهواتشان مانعی وجود داشته باشد، در صورتی که پروردگار میخواهد شهواتشان معقول و به اندازه پاسخ دادن، به این مسئله توجه داشته باشند.
استاد حوزه با بیان اینکه بسیار ناپسند است که پروردگار عالم معلم انسان باشد و انسان بهخاطر غریزه جنسی یا خواستههای نامعقول، پروردگار عالم را رد کند و به پروردگار عالم بگوید من معلمی و راهنمایی تو را نمیخواهم، گفت: با یک چنین اخلاقی جامعه در فساد، ظلم، گناه و تجاوز به حقوق یکدیگر فرو میرود چون راه دیگری جز خدا برای کنترل انسان وجود ندارد.
قناعت در خواسته ها را پیش بگیرید که حرص انسان را وارد جهنم می کند
وی در ادامه به ضرورت قناعت در خواستهها اشاره و خاطرنشان کرد: قناعت فقط قناعت در مال نیست، انسان در خواستهها و شهوات هم باید قانع باشد، اگر بند قناعت پاره شود به جای قاطر، حرص انسان را سوار میکند که امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه میفرماید: این مرکب چموش است و نمیتوانید جلویش را بگیرید و وقتی آرام میشود که سوار خودش را تحویل جهنم دهد، آن زمان دیگر میدان جولانی ندارد. در واقع خواستههای نامعقول بیمحاسبه، میدانی ندارد. وقتی شهوتران به عذاب برزخ و امیال بی محاسبه افتاد، این آتش دیگر خاموش میشود.
از شهوت و صندلی دوری کنید که گاهی خداوند مجالی برای توبه باقی نمی گذارد
استاد انصاریان گفت: شاید برخی بگویند پول، شهوت، صندلی و مقام را که به دست آوردیم و روزها را با آن سپری کردیم، توبه می کنیم. قرآن مجید میفرماید: این مهلت توبه را از کجا آوردید؟ به شما ضمانت دادند که وقتی شهوات و هیجانات نفس تمام شد، توفیق پیدا می کنید که توبه کنید؟ در طول تاریخ میلیونها بار اتفاق افتاده مرد و زن عمرشان در حال ارتکاب گناه قیچی شد، یعنی در حال زنا، عرق خوری، ظلم، به دست آوردن مال حرام و تجاوز به حقوق مردم بودند که هیچ مهلتی به آنان داده نشد که بیدار شوند و در مقام اصلاح برآیند. زمان انبیای دیگر هم اوضاع از همین قرار بود؛ زمان ابراهیم(ع) و موسیبنعمران(ع) اوضاع شهوات و هیجانات نفس خیلی شدیدتر بود که ارث آنها به همین صهیونیستها و یهودیهای دوره تاریخ رسیده است.
وی در ادامه به تباه شدن برگزیدگان قوم موسی(ع) اشاره و خاطرنشان کرد: در قرآن مجید است که بنیاسرائیل به موسی بن عمران گفتند: یک بار ما را با خودت به کوه طور ببر تا احوالات آنجا را ببینیم و بدانیم چه خبر است، تجلیات چیست و حرف زدن خدا با تو از چه قرار است. موسی(ع) به پروردگار عرض کرد: خواسته آنها را اجابت کنم؟ خطاب رسید: همه را نمیتوانی بیاوری، بگرد و ببین مؤمنترین، پاکترین، خوبترین، درستکارترین مردم چه کسانی هستند. موسی بن عمران آگاه به انتخاب است و طولی نکشید که این پیغمبر اولوالعزم و کلیمالله «وَاخْتَارَ مُوسَی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِّمِیقَاتِنَا» (اعراف، ۱۵۵) هفتاد نفر را انتخاب کرد. این هفتاد نفر راه افتادند و به وادی مقدس در منطقه طور آمدند، موسی آنان را وارد آن حریم کرد و برای آنان تجلیاتی آشکار شد، سپس نزدیک برگشتن شد، به موسی گفتند: ما با تو برنمیگردیم تا با این چشممان خدا را ببینیم، «حَتَّی نَرَی اللَّـهَ جَهْرَةً» (بقره، ۵۵). موسی گفت: خدایا چه کار کنم؟ خطاب رسید: اکنون تکلیفشان مشخص می شود. قرآن مجید میگوید یک صاعقه شدید زد و هر هفتاد نفر را خاکستر کرد. موسی گفت: اینان نخبههای هفتاد هزار نفر بودند که هیچ یک نمره قبولی نیاوردند چون این هفتاد نفر خواستند خداوند را ببینند و در واقع دچار خواستۀ نامعقول و شیطانی بودند. سپس موسی گفت: اگر بدون این هفتاد نفر بازگردم، جواب این مردم و اقوام را چه بدهم؟ پروردگار فرمود: همۀ خاکسترها را زنده میکنم، خاکسترها دوباره زنده شدند و موسی(ع) هر هفتاد نفر را برگرداند.
خداوند جسم، محدود، عنصر و ماده نیست
مبلغ عرصه بین الملل گفت: خداوند جسم، محدود، عنصر و ماده نیست، خدایی که امیرالمؤمنین(ع) به ما معرفی کرده «اول الاولین و آخر الآخرین» و «یا نور یا قدوس» است؛ حریم چشم، حریم دیدن پروردگار نیست، اگر حریم دیدن بود خداوند ذات خود را به پیغمبر نشان میداد. باید دقت کنیم که هر چیزی حریم و شرطی و شرایطی دارد. امام هشتم(ع) به مردم نیشابور فرمودند: فکر میکنید توحید همین دوازده حرف «لا اله الا الله» است؟ توحید الهی از سه حرف که چهار بار تکرار شده تحقق پیدا کرده؟ توحید یعنی معرفت الله آن هم به سبب علم امام نه به سبب خودت.
استاد انصاریان اظهار کرد: خداوند به همه انسان ها شهوت جنسی داده، ولی مردم در مقابل زمینه به وجود آمدن برای ارضای این غریزه در چه وضعی هستند؟ تا یک حرارت غریزه جنسی یا پول و مقامی که میبینند، یک مرتبه خداوند، قیامت، فضیلت، ادب و تربیت را فراموش می کنند لذا باید اصولی خود را تربیت کنیم، آیات خدا و امامت ائمه(ع) را باور کنیم و در آن باور خود را تربیت کنیم.
محور دعوت همه کتب آسمانی و انبیاء «ایمان» بود
وی تصریح کرد: صد و چهارده کتاب آسمانی آمد و هر کتابی هم در زمان خودش محکم، قوی، علمی، متین و قابل قبول بود و محور دعوت این صد و چهارده کتاب «ایمان» بود. صد و بیست و چهار هزار نفر در کنار این صد و چهارده کتاب، مردم را به ایمان دعوت کردند. در جلد دوم «اصول کافی» دعوت ائمۀ طاهرین(ع) به ایمان را می بینید، انسان از قوی بودن این معارف و اینکه پانزده قرن قبل ائمه ما عقل، علم و حقیقت مجسم بودند، بهت زده می شود. ائمه مردم را به ایمان دعوت کردند و عاشق بودند که مردم این دعوت را قبول کنند، اما زمان آنها بیشتر مردم این دعوت را قبول نکردند.
استاد انصاریان در ادامه به روایتی از حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) اشاره و بیان کرد: حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) از راویان بسیار مهم با اطمینان، با اعتماد و مورد وثوق ائمه طاهرین است و زمان حضرت هادی(ع) و حضرت عسکری(ع) و امام جواد(ع) را درک کرده بودند. این روایت را ایشان از حضرت باقر(ع) نقل می کنند که در جنگ صفین که چهار ماه طول کشید رهبری جمعیت با امیرالمؤمنین(ع) بود، در جنگ صفین یاران واقعی، مطیع و مؤمن امیرالمؤمنین(ع) به چهل نفر نمیرسیدند که در آخر لشکر امیرالمؤمنین(ع) با معاویه و عمروعاص وابستند و جنگ را به نفع معاویه تمام کردند و سپس از دل همینها خوارج نهروان بیرون زد.
بسیار باید مراقب زندگی کرد، ما در معرض انواع امتحانات الهی هستیم
پژوهشگر علوم قرآنی به ایمان حقیقی از نگاه امام رضا(ع) اشاره و خاطرنشان کرد: بسیار باید مراقب زندگی کرد، ما در معرض انواع امتحانات الهی هستیم؛ باید پایه ای بسیار قوی داشته باشیم که در برخورد با این میدانها شکست نخوریم. همه ائمه از امیرالمؤمنین(ع) تا امام عصر مردم را به ایمان دعوت کردند. اما سؤال اینجاست که آیا ایمان امر بسیط درونی محض است؟ یعنی همینقدر که خود را قانع کنم و بگویم با شنیدن این آیات روایات یا خواندن این مطالب خداوند را قبول کردم، این ایمان است؟ امام هشتم(ع) میفرماید: ایمان این نیست. به نظر حضرت رضا(ع) ایمان یک حقیقت مرکبی است نه بسیط.
وی افزود: ایمان بسیط یعنی من بگویم خدا را قبول دارم، اما امام هشتم(ع) میفرماید: این یک شعار پوک باطنی است نه ایمان.
در این عالم همه چیز مرکب است
استاد انصاریان گفت: در ابتدای سوره بقره، پروردگار عالم ایمان را بهصورت مرکب تعریف کرده است. در سوره حمد نیز ایمان مرکب تعریف شده و این ایمان ترکیبی از چند حقیقت است؛ مثل یک درخت که بسیط نیست و ترکیبی از ریشه، آب، خاک، تنه، پوست، شاخه، برگ، شکوفه و میوه است. در این عالم همه چیز مرکب است؛ جماد، حیوان، معنویات و حتی نماز. اگر بنا بود نماز بسیط باشد پیغمبر میگفت بایستید و در مقابل قبله تنها بگویید خدایا ما بنده تو هستیم، اما نماز نزدیک چهار هزار مسئله دارد.
انتهای پیام ۳۱۳/۱۷